دید کلی
راکتورهای هستهای زبالههای
رادیواکتیوی تولید میکنند که از خود ،
ذرات آلفا ،
بتا و
اشعه گاما متصاعد میکند. ذرات آلفا را میتوان بوسیله یک صفحه
کاغذ و یا چند سانتیمتر هوا و ذرات بتا را میتوان بوسیله فلز نازک و یا چند متر هوا متوقف کرد. در حالیکه اشعههای گاما بوسیله چندین سانتیمتر
سرب و یا حتی سپر سنگی اضافه متوقف میشوند، چون ذرات آلفا از همه بزگترند، بیشترین آسیب را میرسانند. امّا اشعه گاما بیشترین نفوذ را دارد.
معمولا زبالهها را برحسب منشآ آنها دستهبندی میکنند و عبارتند از گازها
، محلولهای رقیق
و جامدات
. گرچه زبالههای هستهای غیر نظامی در مقایسه با دیگر زبالههای هستهای حجم بسیار کمتری دارد، اما ایزوتوپهایی مانند Sr__ است که در ساختمان
ماده به جای
کلسیم مینشیند و ضایعات ناشی از تشعشع را در یک نطقه متمر کز میکند . نیم عمر بسیاری از این ایزوتوپهای زبالههای هستهای آنچنان طولانی است که باید برای هزاران سال عایقسازی شود تا در اثر واپاشی هستهای به سطح ایمنی قابل قبولی برسد.
عایقسازی زبالههای هستهای
بطور کلی ، مشکل عایقسازی زبالههای هستهای را در دو پرسش میتوان خلاصه کرد: اول بهترین شکل زبالهها چیست و دوم اینکه در کجا باید آنها را نگهداری کرد؟ ابتدا تصور بر آن بود که از راه باز فرآوری سوخت مصرف شده میتوان پلوتونیوم را استحصال کرد و در راکتورهای مولد مورد استفاده قرار داد و اینکه بدین ترتیب تمام زبالهها باید به صورت محلول در آورده شود تا موجب تسهیل باز فرآوری شود.
بدلیل نگرانیهایی که در مورد سمّی بودن و ایمنی
پلوتونیوم در امریکا وجود داشت، برنامه بازیابی سوختهای هستهای در ایالات متحده در سال 1972، باطل شد و راکتورهای نیروگاههای برق این کشور از این ماده بهرهمند نشد. در بهترین حالت ، منطق این تصمیمگیری سئوالبرانگیز است. پلوتونیوم از
کادمیوم ،
سرب و یا
آرسنیک که با واپاشی هستهای از بین نمیرود، کمتر سمی است. حداکثر خطر پلوتونیوم زمانی است که بوسیله انسان استشمام شود که بدین ترتیب ذرات آلفا به بافتهای ریهها صدمه زده ، ممکن است باعث سرطان شود.
افزون برآن ،همانگونه که زبالههای راکتورهای تجاری در اغلب کشورهای اروپایی بازیابی میشود، حجم زیادی از پلوتونیوم موجود در زباله هستهای دفاعی ایالات متحده نیز بازیابی میشود. با این وجود ، هنوز در ایالات متحده و کانادا ، سوخت مصرف شده راکتورهای تجاری را عمدتا" در مخازن
آب در محل راکتورها نگهداری کرده ، منتظر تصمیمگیری در خصوص شکل و محل نهایی دفع آنها هستند. ارسال سوخت هستهای بازیابی شده غنی از پلوتونیوم از فرانسه به ژاپن درسال 1992، بانگرانیهای زیاد عموم همراه شد.
شکل دفع زبالههای هستهای
شکل دفع زبالههایی با سطح بالای تشعشع ، تقریبا" بطور یقین نوعی
جامد خواهد بود؛ زیرا هم فشردهتر است و هم اینکه
ایزوتوپها را از آبکره و زیست کره جدا نگه میدارد. روش مهر و موم کردن زبالهها در محفظهای از سیمان ،
شیشه ،
سرامیک و یا سنگ و یا کانی مصنوعی ساخته شده ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است.
در سیستمهای دفع زباله فرانسه از شیشه ای از جنس سیلیکات استفاده میکنند. سوئدیها برخی از زبالههای هستهای خود را در بشکههای مسی نگهداری میکنند، زیرا مصنوعات باستان شناسی که از
مس آزاد ساخته شده است، هزاران سال است که سالم ماندهاند، هر چند نگرانیهایی ابراز گردیده است مبنی بر آنکه ممکن است برای جوامعی که دستشان از منابع معدنی تهی است، مس هدف جذابی باشد.
محل دفع زبالههای هستهای
محل دفع زبالهای هستهای ، سالهای متمادی مورد مطالعه قرار گرفته است و توجه کلی از از دفع کمتر محتمل آنها در اقیانوس و یا در زیر کلاهکهای یخ قطبی به این سو جلب شد که بایستی زبالهها را دوباره در سنگهایی قرار دهیم که از آنجا امدهاند. محلهای سنگی دفع زبالهها مناسب است، زیرا شانس بهتری دارد که هزاران سال دست نخورده باقی بماند و فرصت لازم برای عایقسازی زبالهها و در نتیجه واپاشی هستهای آنها به سطح تشعشع قابل قبول را فراهم اورد.
این گونه انبارهای سنگی باید از تخلخل و تراوایی ناچیزی برخوردار بوده ، به دور از زمینلرزه و یا حوادث طبیعی دیگر باشد. این مطالعات انجام شده بر روی ذخیره اورانیوم
اکلو در
گابن ، گویای آن است که این محل برای چنین کاری مناسب است. نسبت
(U (235 در مقداری از اورانیوم کانسار
اکلو ، بسیار کمتر از میزان آن در اورانیوم معمولی است و میزان آن در اورانیوم معمولی است و دلیل آن ظاهرا" این است که درحدود 2میلیارد سال پیش هنگامی که هنوز در عمق زیادی قرار داشته ،
واکنشهای طبیعی شکافت روی داده و U 235 را بهمصرف رسانده است.
این مسئله موجب تشکیل یک آزمایشگاه طبیعی برای مطالعه واکنشهای فراوردههای حاصل از
شکاف هستهای در سنگ شده است. گرچه نمیتوان
اکلو را کاملا با راکتورهای تجاری مقایسه کرد، اما بر اساس دادههای بدست آمده ، فراوردههای غیر گازی شکافت در آن بر روی سطح کانیها رسیده ، سایر کانیهای سنگین اطراف جذب شده ، فاصله زیادی را از منبع خود نمیپیمایند و این نتیجه برای تبدیل کردن آن به یک محفظه سنگی زبالههای هستهای دلگرم کننده است.
سنگهای که تاکنون برای دفن زباله های هستهای مورد نظر بودهاند
ابتدا لایه نمک و گنبدهای نمکی مورد توجه قرار گرفت، زیرا وجود آنها نشان دهنده این است که آب فراوانی وجود نداشه است تا آنها را حل کند